جدول جو
جدول جو

معنی ابی ملک - جستجوی لغت در جدول جو

ابی ملک
(اَ مِ لِ)
پدر کثرت، نام پسر بزرگ اخی ملک چهارمین که او را ابی ملک هم خوانده اند. اول تواریخ ایام 18:16 و اول تواریخ ایام 24:3 و 6 و 31. (قاموس کتاب مقدس ذیل: اخی ملک)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ لَ)
مرکّب از: بی + مسلک، بی مرام. بی راه. رجوع به مسلک شود
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
پاشنه خیز کردن اسپ، با زخم پاشنه یا مهمیز برانگیختن او را:
دل روشن راد را تیز کرد
مر آن باره را پاشنه خیز کرد.
فردوسی.
بکین پاشنه خیز کرده سمند
بر قلب شد با کمان و کمند.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
الأعرج. او را سی ورقه شعر است. (ابن الندیم)
او راست: کتاب خلق الانسان. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
بر + خوهل، کج و ناهموار. (آنندراج). کج و ناراست و به حذف اول وثانی هم به این معنی آمده است. رجوع به خوهل شود
لغت نامه دهخدا
(عَ سا)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز، شهرستان ارومیه. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل مالاریائی، و 307 تن سکنه. آب آن از رود گدارچای تأمین می شود. و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و برنج است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مرکّب از: بی + ملاک عربی، در تداول فارسی زبانان، بدون مأخذ. بدون مدرک و دلیل. نه از روی قاعده و اساس. رجوع به ملاک شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مرکّب از: بی + مالک، بی صاحب. (ناظم الاطباء)، بی خداوند
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
بیخرد. بی مغز
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ لِ)
جمال الدین ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن مالک طائی جیانی اندلسی. در حدود سال 600 ه. ق. در جیان متولد شد و در 12 شعبان 672 به دمشق درگذشت. او از نحویین معروف عرب است که در شهرت با سیبویه برابری میکند. علم نحو را ابتدا در اندلس آموخته و پس از آن در مشرق کامل کرد. وی شاگرد ابن حاجب و شلوبین و ابوالبقا و دیگران بود و در حلب شروع بتدریس نحو کرد و در مسجد عادلیه امامت یافت، پس از آن در حماه و دمشق تدریس کرد ودر این شهر بدرود زندگی گفت. ابن مالک کتب بسیاری بنظم و نثر دارد، از همه معروفتر کتاب ألفیّه است در هزار بیت رجز و این خلاصه ای از منظومۀ مفصل دیگر اوست موسوم به الکافیهالشافیه در 2000 تا 2757 بیت. شرح و حواشی و تلخیصات الفیّه بسیار است، از آن جمله است شرح پسر او بدرالدین و شرح ابن عقیل و جلال الدین سیوطی. و دو ساسی مستشرق فرانسوی آنرا به زبان فرانسه شرح و منتشر کرده است. دیگر از تألیفات او بنظم، لامیات الافعال است در 114 بیت در علم صرف و تحفهالمودودفی المقصور و الممدود در 162 بیت و آن با شرح مختصری از تاریخ حیات او در قاهره به طبع رسیده. کتاب الاعلام فی مثلث الکلام و آن نیز رجز است (چاپ قاهره). و الاعتداد فی الفرق بین الزای و الضاد در 62 بیت. منظومه در 49 بیت متضمن افعال ثلاثی معتل (و آن با المزهر در یک مجلد به طبع رسیده). و از تصنیفات نثر او عمدهالحافظ و عده اللافظ با شرح آن ایجازالتعریف فی علم التصریف. کتاب العروض. شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح. کتاب الألفاظالمختلفه در مترادفات
لغت نامه دهخدا
(اَ می مَ لِ)
پسردایی و پدرزن جلال الدین خوارزمشاه. در موقع حملۀچنگیزخان حاکم هرات بود و در وقت عبور جلال الدین از آب سند وی به برشاوور منهزم و در آنجا بدست قوم مغول کشته شد. این شخص را مورخان باشکال مختلف امین ملک، امین الملک، یمین ملک، امیرخان و ملک خان نوشته اند. (از تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ص 147 و حاشیۀ همان صفحه) (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 37 و 59 و 111)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
قصبۀ مرکز دهستان باغ ملک و مرکز بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است. این قصبه در طول جغرافیایی 49 درجه و 53 دقیقه و عرض 31 درجه و 32 دقیقه در 150 هزارگزی شمال خاوری اهواز بر کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه واقع است. موقعیت آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و در حدود 700 تن سکنه دارد. آب مصرفی آنجا از رودخانه زرد و چشمه شیرین تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و برنج و حبوبات و میوه. و شغل مردمش زراعت و راهش اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ زنگنه هستند. بخشداری جانکی گرمسیری در این قصبه است. معدن گچ و نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَ)
مرکّب از: بی + محک، بی سنگ آزمایش. آزمایش ناشده:
زرّ قلب و زرّ نیکو در عیار
بی محک هرگز ندانی زاعتبار.
مولوی.
رجوع به محک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن ملک
تصویر ابن ملک
شاهزاد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره سوسنیها از دسته مار چوبه ها که ریشه اش خاصیت دارویی دارد. چون بگیاهان مجاور می پیچد ظاهرا با پیچکها اشتباه میشود. ساقه اش خاردار است بالکا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی محک
تصویر بی محک
بی سنگ آزمایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابی مغز
تصویر ابی مغز
بیخرد، بی مغز
فرهنگ لغت هوشیار